چرکنویس

دست نوشته های یک نویسنده ی جوان

چرکنویس

دست نوشته های یک نویسنده ی جوان

ننوشتن واقعاً خفه کننده است!

ننوشتن واقعاً خفه کننده است... تو این طور فکر نمی کنی؟ نوشتن با این خودنویسِ چینی هم حس خوبی بهم می دهد...! کلّاً جالب است...حرکت قلم بر روی کاغذ...نفوذ جوهر مشکی در تار و پود ورق سپید... رقص سرریز اندیشه ها بر روی برگه های A4 داخل کلاسور... همه ی این ها چیز هایی است که گاه نیاز شدیدی به آن ها حس می کنم. امشب هم از همان موقع هاست. اصلاً نمی دانم قرار است چه بنویسم، تنها می دانم باید قلم را بردارم و کاغذی را سیاه کنم...همین! کاری که حتی تایپ کردن در Word هم این حس را ارضا نمی کند... 

 


 


15/07/1390. جمعه شب. ساعت 22:46

شب ...!


و شب...

جادوست

جادوی خداوند

جادوی خداوندی که جادوگر نیست

شب فوق تصور است

کشفش معرفت زاست

درکش چیزی فرای زیبایی است

آرامشی دارد در عین هیجان

تپشی دارد در خاموشیش

شب در میان سیاهی اش موج سپیدی فردا را پنهان کرده است

ورود به آن ، ورود به تاریکی پر معنایی است که انسان را به تفکر وامیدارد

به تحسین

اشعاری از دفتر شعر هلوچین اثر مهدی کریم بخش ساحلی(4). شعر پاتوق

(4)


پاتوق


ناگهان

در پی حادثه ناچیز یک شکلک

که هرگز نمی توان دانست

نماد نخستین وحشتم از فاصله

این حدود است که مدت را فسخ می کند .

من پیشاپیش می بینم

سر را  زانو  می برد  بالای دار

 به زودی یاد می گیرم که فریاد  بکشم

در یکنواختی

که چهره آشنا

 احساس  امنیت  می بخشد

اما

مردی می آید

و کشیده قدم بر می دارد .



مهدی کریم بخش ساحلی

دفتر شعر هلوچین



نکته: خواهشمندم متن بدون ذکر نام شاعر محترم منتشر نشود.

 

اشعاری از دفتر شعر هلوچین اثر مهدی کریم بخش ساحلی(3). شعر شباهنگ

(3)


شباهنگ


تو می دانی دردم را

که من از چه گریزانم هراسانم

چنین آشفته دل دارم

پریشانم پریشانم

سر انگارم و این کار نمی دانم 

سر اصرار و انکار نمی دانم

سر تردیدم و ایمان نمی دانم 

گهی پنهان گهی پیدا

گهی از خود گهی بی خود

چنان می کردند وادارم

سر از تسلیم بردارم 

نمی دانند

سری بر سر

سری بی سر

سر و سامان نمی دارم .

به ندرت می کنی یادم

گهی دزدانه از غفلت

زهی فرصت زهی فرصت 

بیا من سخت بیمارم

هراس و ترس می دارم

نمی خواهم که دیگر بار

 به ناکس مبتلا گردم

 1 شباهنگم

خبرداری  2 قرارت 3 بی قرارم کرد 

گهی از لب می نوشم

گهی در دل می جوشم

شباهنگم بیا بنشین پشت در

 که من قصد سفر دارم.

گهی یک دم و بیدم

هوادارم لرزانم

درود بر انزوایی که تورا

 مرغ مهاجر کرد

شباهنگم

درون خود مسافت ها پیمودم

نهایت انزوا جایست می مانم .

 

توضیحات:

1-      مرغ سحرم       2- وصال    3- ملتهب کرد

 




مهدی کریم بخش ساحلی

دفتر شعر هلوچین




نکته: خواهشمندم متن بدون ذکر نام شاعر محترم منتشر نشود.

اشعاری از دفتر شعر هلوچین اثر مهدی کریم بخش ساحلی(2). شعر عسلم

(2)

عسلم


شب برو من نمی خوام

ماه تو رو نگاه کنم

ماه من پیدا شده

قصه گوی زندگیم

دیگه لالایی نخون

دیگه از تنهای هم حرفی نزن

آخه دیشب

سر شرط بندی سوسوکردن خاطره ها

سراون چیزایی که تو زندگی یادم دادی

توبه من طعنه زدی

وبه نجوا گفتی

یادم تورا فراموش

دیگه وام دار م نکن

دیگه وادارم نکن

دیگه وسوسه ام نکن

که فراموشت کنم

باشه همین امشب تو بردی

من و همرات نیاوردی

جاگذاشتی که واست بالش بیارم

عسلم

عادتم دادی که بی خوابت بشم

وقت و بی وقت کنم

هوایی شوم

پا می خواست بره به جایی

چشم می خواست ببینه آشنا بشه

اما دل غریبه شد .

بونه کردم تا بدونی بی بهونه  رفته بودم

واسه اینکه وادارت کنم که کفشاهات و به پا کنی

دل به کار دادی بکاری

 درو کنی

دیدی که زمین دار زمینگیر میشه

دیدی که به غفلت زدن شنیده ها یک عزم نیست

تو به من سردی شدی

در برودت به مجاور شدنت

من به یخ می گویم

این جاذبه نور تورا آب کند

من تشنه نوشیدن آبم .

 

مهدی کریم بخش ساحلی

دفتر هلوچین

 

اشعاری از دفتر شعر هلوچین اثر مهدی کریم بخش ساحلی(1).هم آشیان


(1)


هم آشیان


منادی فراموش شده آزادگی

وعده گاه شیفتگی و رستگی

رها از دلبستگی

نهایت رسیدن طبقه پرچمم

اتفاق  سالهای  دور دوباره آشنای خون

از طهورت سپیدگی

جنبش سیر طبیعت

تقدیر رویش است  .

بسان   یکرنگی

بسان تقارون گشتن

اندیشه های نیاکان  ماست

بسان سر  زبان همدلی

 شکیبایی 

شکیبایی...


مهدی کریم بخش ساحلی

دفتر شعر هلوچین




نکته: خواهشمندم متن بدون ذکر نام شاعر محترم منتشر نشود.


یه شاعر! میون دو-سه تا ناشر اسیره!!!

آقا یه شاعر باحال منتشر نشده پیدا کرده ام با اشعار ناب که وقتی می خونید دوگوله های مبارک سوت میکشه!

از دست ندید که پشیمون میشید.


مهدی کریم بخش ساحلی

با دفتر شعرِ

«هُلوچین»


چند تا از اشعارش رو توی پست های بعدی میذارم.

لطفاً بدون ذکر نام کامل شاعر جایی منتشر نکنید.

دست گلتون درد نکنه.

یاحق!