چرکنویس

دست نوشته های یک نویسنده ی جوان

چرکنویس

دست نوشته های یک نویسنده ی جوان

اشعاری از دفتر شعر هلوچین اثر مهدی کریم بخش ساحلی(3). شعر شباهنگ

(3)


شباهنگ


تو می دانی دردم را

که من از چه گریزانم هراسانم

چنین آشفته دل دارم

پریشانم پریشانم

سر انگارم و این کار نمی دانم 

سر اصرار و انکار نمی دانم

سر تردیدم و ایمان نمی دانم 

گهی پنهان گهی پیدا

گهی از خود گهی بی خود

چنان می کردند وادارم

سر از تسلیم بردارم 

نمی دانند

سری بر سر

سری بی سر

سر و سامان نمی دارم .

به ندرت می کنی یادم

گهی دزدانه از غفلت

زهی فرصت زهی فرصت 

بیا من سخت بیمارم

هراس و ترس می دارم

نمی خواهم که دیگر بار

 به ناکس مبتلا گردم

 1 شباهنگم

خبرداری  2 قرارت 3 بی قرارم کرد 

گهی از لب می نوشم

گهی در دل می جوشم

شباهنگم بیا بنشین پشت در

 که من قصد سفر دارم.

گهی یک دم و بیدم

هوادارم لرزانم

درود بر انزوایی که تورا

 مرغ مهاجر کرد

شباهنگم

درون خود مسافت ها پیمودم

نهایت انزوا جایست می مانم .

 

توضیحات:

1-      مرغ سحرم       2- وصال    3- ملتهب کرد

 




مهدی کریم بخش ساحلی

دفتر شعر هلوچین




نکته: خواهشمندم متن بدون ذکر نام شاعر محترم منتشر نشود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد