-
اشعاری از دفتر شعر هلوچین اثر مهدی کریم بخش ساحلی(4). شعر پاتوق
جمعه 6 خردادماه سال 1390 01:56
(4) Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA پاتوق ناگهان در پی حادثه ناچیز یک شکلک که هرگز نمی توان دانست نماد نخستین وحشتم از فاصله این حدود است که مدت را فسخ می کند . من پیشاپیش می بینم سر را زانو می برد بالای دار به زودی یاد می گیرم که فریاد بکشم در یکنواختی که چهره آشنا احساس امنیت می بخشد اما مردی می آید و...
-
اشعاری از دفتر شعر هلوچین اثر مهدی کریم بخش ساحلی(3). شعر شباهنگ
جمعه 6 خردادماه سال 1390 01:51
(3) Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA شباهنگ تو می دانی دردم را که من از چه گریزانم هراسانم چنین آشفته دل دارم پریشانم پریشانم سر انگارم و این کار نمی دانم سر اصرار و انکار نمی دانم سر تردیدم و ایمان نمی دانم گهی پنهان گهی پیدا گهی از خود گهی بی خود چنان می کردند وادارم سر از تسلیم بردارم نمی دانند سری بر سر...
-
اشعاری از دفتر شعر هلوچین اثر مهدی کریم بخش ساحلی(2). شعر عسلم
جمعه 6 خردادماه سال 1390 01:31
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA (2) عسلم شب برو من نمی خوام ماه تو رو نگاه کنم ماه من پیدا شده قصه گوی زندگیم دیگه لالایی نخون دیگه از تنهای هم حرفی نزن آخه دیشب سر شرط بندی سوسوکردن خاطره ها سراون چیزایی که تو زندگی یادم دادی توبه من طعنه زدی وبه نجوا گفتی یادم تورا فراموش دیگه وام دار م نکن دیگه وادارم...
-
اشعاری از دفتر شعر هلوچین اثر مهدی کریم بخش ساحلی(1).هم آشیان
جمعه 6 خردادماه سال 1390 01:24
(1) هم آشیان منادی فراموش شده آزادگی وعده گاه شیفتگی و رستگی رها از دلبستگی نهایت رسیدن طبقه پرچمم اتفاق سالهای دور دوباره آشنای خون از طهورت سپیدگی جنبش سیر طبیعت تقدیر رویش است . بسان یکرنگی بسان تقارون گشتن اندیشه های نیاکان ماست بسان سر زبان همدلی شکیبایی شکیبایی... مهدی کریم بخش ساحلی دفتر شعر هلوچین نکته:...
-
یه شاعر! میون دو-سه تا ناشر اسیره!!!
جمعه 6 خردادماه سال 1390 01:20
آقا یه شاعر باحال منتشر نشده پیدا کرده ام با اشعار ناب که وقتی می خونید دوگوله های مبارک سوت میکشه! از دست ندید که پشیمون میشید. مهدی کریم بخش ساحلی با دفتر شعرِ «هُلوچین» چند تا از اشعارش رو توی پست های بعدی میذارم. لطفاً بدون ذکر نام کامل شاعر جایی منتشر نکنید. دست گلتون درد نکنه. یاحق!
-
بر خواهم خاست...
شنبه 31 اردیبهشتماه سال 1390 12:58
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA همین بود؟ همین را می خواستی...؟ زمین خوردنم را؟ تماشا کن و لذت ببر دشمن! ننگت باد بدنام حقیر شرمت باد بی وجود فریبکار خونم را می خواهی اما ناکام خواهی ماند خون من خون خداست من انسانم! از خون من چیزی به تو نمی رسد! زمینم زده ای اما به کوری چشمت برخواهم خاست! دشمن...! م.تارخ...
-
هنوز دیر نشده... حرص نخور!
شنبه 31 اردیبهشتماه سال 1390 12:53
دیر آمدم... خیلی دیر اما هنوز دیر نشده! دوباره سلام خیلی سرم شلوغ بود. امان از دست امتحانات!
-
خودم لو میدم تا لو نرفته!
سهشنبه 26 بهمنماه سال 1389 17:22
اولین سطر های کتاب تا کنون که البته هیچ کس نداره چون خودم نوشتمش! لو می دهم تا خودش لو نرفته... اولین نویسنده ای که سطر های کتابش را قبل از چاپ بیرون داده... شاید...! فصل 1 کلدَن (koldan) بعد از ظهر گرمی بود. آفتاب داغ و غیر منتطره ی اواخر تابستان، هر کسی را به کلبه خویش فراری می داد . جز صدای تلق تلق برخورد چوبدستی...
-
در غبار وسوسه
یکشنبه 17 بهمنماه سال 1389 14:59
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA در غبار وسوسه گیر و دار من بودن تو را دیدم و گرفتارت شدم رهایم کن منِ خبیث! آن روز که مرا خواندی و اجابتت کردم آن روز که به حماقتم خندیدی و من در شیفتگی تو غوطه می خوردم آن روز که ندیدمت و راهت را گرفتم تو همان بودی که هم اکنون ولی من دیگر مدت هاست که می شناسمت معتادت شده...
-
بنویس تا روحت تازه شود
یکشنبه 17 بهمنماه سال 1389 14:56
نوشتن... شاید هیچ چیز مثل آن نباشد. بنویس تا روحت تازه شود بنویس تا عقده های دلت باز شوند بنویس تا پخته شوی در نوشتن تا بنویسی آن را که هیچ کس نتواند آن را که همه خواهند که همه خوانند و به جانت دعا کنند که رهایشان کردی از نافهمی البته به شرط اینکه خودت فهمیده باشی! یاحق
-
یک توصیف
شنبه 9 بهمنماه سال 1389 12:59
این یه توصیفه از این تصویر نظرتون چیه؟ Normal 0 false false false false EN-US X-NONE AR-SA سرزمین مردگان بهترین نامی بود که می توانستند برای چنین جایی بگذارند. دشت واقعا مرده بود. گویی تنها موجود زنده باد است که ملایم و سرد اجزا زمین را نوازش می کند. تک و توک در اطراف چند درختی سرد و سنگین بر تن خاک نشسته بودند و به...
-
بسی رنج بردم در این سال شش !
شنبه 2 بهمنماه سال 1389 11:19
سلام دوستان بالاخره فرصتی به دست آمد تا اندکی برایتان بنویسم ، دیجیتالی! حدود شش سال است کار نوشتن یک رمان چند قسمتی بلند را برای نوجوانان در دست کار دارم. نام آن هنوز نمی توانم منتشر کنم اما موضوع آن مربوط به یک سلسه وقایع تاریخی مخلوط با عنصر اسطوره و فانتزی است که در دوران حکومت داریوش سوم هخامنشی به وقوع می پیوندد...