ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
گیر و دار من بودن
تو را دیدم
و گرفتارت شدم
رهایم کن
منِ خبیث!
آن روز که مرا خواندی
و اجابتت کردم
آن روز که به حماقتم خندیدی
و من در شیفتگی تو غوطه می خوردم
آن روز که ندیدمت و راهت را گرفتم
تو
همان بودی که هم اکنون
ولی من دیگر مدت هاست که می شناسمت
معتادت شده ام
نایی برایم نگذاشته ای
میدانم که تا نخواهم رهایم نمی کنی
می دانی که نمی توانم به راحتی از شرت خلاص شوم
پس حداقل دفنم کن!
13/11/1389
سه شنبه،
02/02/2011
م.تارخ
رونوشت تنها با ذکر نام نویسنده مجاز است
سلام
وبتون رو خوندم
جالبه
دوست من میشی؟
اگه تبادل لینک میکنی من رو با اسم "مرگ بر غم" لینک کن و توی وبم توی بخش نظرات بهم بگو تا منم تو رو لینک کنم
www.m89.blogsky.com
دیدم.وب خوبی است. سعی کن پخته تر و گزیده تر بنویسی. لینکت کردم.
سلام دوست عزیز
مطالبتونو خوندم.جالب و با معنا...
«میدانم که تا نخواهم رهایم نمی کنی»
دست قلم خوبی دارین.
خوشحال میشم بهم سر بزنین و از نظرات با ارزشتون استفاده کنم.
موفق باشین.
زیبا بود!!!!!!!!!